خسته ام از زمین از زمان از شهری که مردمش گرگ اند نه برای تو بای انچه در قلب داری خسته ام از مردمی که میدزدن قلبت را وبعد ...... تو میمانی و یک بدن خسته یک قلب محزون ویک دیده پر از اشک که بار خدایا مگر چه کرده بودم ... به کدامین بدی من چنین شدم به کدامین بدی همه هستیم را از من گرفتند وبار خدایا تنها یک جمله به فریادم براس تنها تو فریاد رسی قلب تنهای من هستی/
نظرات شما عزیزان:
|
About
هنوز هم مثل انشاهای دوران دبستان با نتیجه گیری مشکل اساسی دارم !.! “راستی چرا رفتی ؟.؟
Home
|
| |
وب : | |
پیام : | |
2+2=: | |
(Refresh) |
<-PollItems->
خبرنامه وب سایت:
آمار وب سایت:
بازدید دیروز : 2
بازدید هفته : 9
بازدید ماه : 617
بازدید کل : 63645
تعداد مطالب : 146
تعداد نظرات : 36
تعداد آنلاین : 1